سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
موضوعات
صفحات وبلاگ
RSS Feed
بازدید امروز: 120
بازدید دیروز: 32
کل بازدیدها: 754943

دوراهک اینجاست!




تاریخچه ای از تشکیل تیم" ظفرمندان" اولین تیم فوتبال دوراهک

بقلم آقای قاسم درویشی

    انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید فقط هفت نفر از دانش آموزان روستای دوراهک در دوره های راهنمایی و دبیرستان درس می خواندند که یکی از این هفت نفر بنده بودم. همیشه دلم می خواست دوراهک هم مثل سایر جاها در همه ی زمینه ها فعال باشد؛ اگر دیگران نمایش اجرا می کردند ماهم خودجوش، متنی گیر می آوردیم و با حداقل امکانات نمایشی برپا می کردیم که حداقل باعث شادی قلبها می شد. دیّر، بردستان، آبدان هر کدام یک یا دو تیم فوتبال داشتند که در بازی های دوره ای دیّر شرکت می کردند دوستانی که در دبیرستان آیت الله طالقانی دیّر با هم بودیم و از اعضای تیم افسر یا صفای دیّر یا تیم بردستان و آبدان بودند، مرا هم ترغیب می کردند که تیمی تشکیل دهم. در آذر ماه 62 اسامی هیجده نفر از هم سن وسالان را به تربیت بدنی تحویل دادم و در حالی که فرق مربی و سرپرست تیم را درست تشخیص نمی دادم، در هردو جای فرم اسم خودم را نوشتم . آنها هم مرا به هر دو عنوان قبول داشتند. بازی های جوانان برنامه ریزی شد و بازی ما که حالا به نام تیم ظفرمندان شناخته می شدیم با تیم افسر دیّر بود که آن تیم افرادی مثل آقای ابراهیم سالمی آقای مهریاری و... بازی می کردند. بچه ها را خبر کردم و جاخرمنی کنار غسال خانه زمینی بود که میخواستیم در آن تمرین کنیم. توپ نداشتیم کفش و لباس نداشتیم مربی و بلد کار نداشتیم حتی روش درست انداختن اوتی هم بلد نبودیم تا چه برسد به آفساید. من که به حساب مربی بودم توضیح دادم که در محوطه هیجده قدم نباید جلوتر از بقیه باشیم همین مقدار از شنیده های مدرسه حالیم شده بود. باران زمین را خیس کرده بود با چوبی و سنگی بخشی از جا خرمنی را خط کشی کردیم و خط وسط را میدان هیجده قدم مشخص شد و تمرین ما فقط آفسایدگیری بود آنهم از بیخ اشتباه. روز موعود فرا رسید مرحوم شهید شهنیایی پیکان سواری سفیدی داشت با چندتایی که در صندوق عقب نشسته بودند ، همه ی یازده نفر در آن جای داده، خود را به دیّر رساندند و در مقابل تیم افسر صف آراستیم تا قرآن بخوانند و دعای وحدت زمزمه کنیم.

حسین محمدی+دوراهک اینجاست

تیم مقابل که پاهای برهنه و لباس مدرسه ای ما را دید دو نفر را فرستادند تا برای ما لباس بیاورند ده پیراهن سرخ و سفید که البته نه مثل هم و هر کدام به شکلی سرخ و سفید بودند .پوشیدیم و بهتر از هیچ بود. بنده علاوه بر سمت سرپرستی و مربی گری دروازه بان تیم هم بودم با شلوار سیاه و پیراهن نوی که تازه برایم دوخته بودند برای اینکه توی رشد بودم کمی گشاد و بلند بود و با پای پتی چون کفشم را یکی از بچه ها پوشیده بود درون دروازه جا گرفتم.

باز ی آغاز شد در نیمه اول چهار و اوایل نیمه دوم سه گل دیگر خوردیم .به اوتی پرتاب کردن ما که همیشه خطا بود، همه خندیدند. تلخی آخرین گل هنوز در ذائقه ی من هست اصلا روحیه نداشتم یعنی هیچ کس نداشت مشتی بچه  روستایی غریب که با توپ پلاستیکی بازی می کردند و حالا شش گل خورده بودیم. گل هفتمی توپ سختی نبود اگر خودم را خم می کردم می توانستم بگیرم اما با دل سردی و خشم پای چپم را با قدرت تمام حوالی توپ کردم روی پایم سر خورد سرعتش چند برابر شد و بین پایه پشتی دروازه و تور پشت آن گیر کرد و همان جا ایستاد. آنقدر صدای خنده بلند شد  که چیزی تا گریه ما باقی نمانده بود. تیم افسر بعد از این گل عجیب دیگر از پشت 18 جلوتر نیامد و با خودشان بازی می کردند. داور بازی آقای جواد عباسی بود. پس از پایان بازی ما را فرا خواند و پس از کمی روحیه دادن و اینکه برای بار اول خیلی هم بد نبود و از این حرفها، از طریقه پرتاب با دست ما شکایت داشت و چند بار انداخت و توضیح داد.با من که قبلا دیّر بودم شدیم 12 نفر و با همان پیکان برگشتیم.

 

حسین محمدی+ دوراهک اینجاست

باز ی دوم با صفا بود و 8 گل خوردیم و بازی سومی با بردستان آنهم سه گل. توی این سه بازی فقط یکبار فرصت گل زدن برای تیم ما فراهم گشت که آنهم بخاطر در رفتن کش شلوار گرمکن آقای محمد ... ، فوروارد ما ، مجبور شد شلوارش را بگیرد و توپ را رها کند.

پس از پایان این دوره از بازیها تربیت بدنی شهرستان دیّر یک توپ،یکدست لباس،تور پشت دروازه و... به تیم ما داد و ما در دوره های بعد هم شرکت می کردیم  سال 64 در دوره بزرگسالان هم شرکت کردیم در بازی اول ما سه نفر که دیّر بودیم سر زمین رفتیم ولی بچه های بزرگسال که زشت و قشنگی را بیشتر از ما میفهمیدند در نیمه راه به دلیل احساس شکست برگشتند و باز ی0 3 به نفع تیم صفا شد. در فاصله 62 تا 64 گاهگاهی با تیم های برق دیر ، کلنی آبدان، بردستان در مرکز شهرستان ، در زمین فوتبال مدرسه امام خمینی (ره) دوراهک به صورت دوستانه مسابقه ای برگزار می شد و در سال 64 بنده در تربیت معلم قبول شدم و پس از دو سال تحصیل به مدت 2 سال هم در روستای شهنیا معلم بودم .در این 4 سال تیم هم تقریبا منحل شده بود مگر بازیهای دوستانه ای که با هماهنگی های حاج احمد عالی پور بعنوان تیم دوراهک هر از چند گاهی در روستا های دیگر یا شهر های دیّر و کنگان برگزار می شد . عمده فعالیت تیم ظفرمندان از سال 62 تا 64 بود و اولین بازیکنان این تیم عبارتند از :شهید محمد شهنیایی- مرحوم مجید عبدلهی - محمد عالی پور غلام خیاط حسین باقری عبدالرضا عبدالهی محمد میرزایی مختار عالی پور قاسم درویشی و سه نفر که یادم نیست.   

قاسم درویشی- آذر ماه92

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 92/9/12 :: 4:41 عصر :: نویسنده : حسین محمدی

قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید