• وبلاگ : دوراهك اينجاست!
  • يادداشت : نامه معلمي بعد از 22 سال به دانش آموزان كلاس خود
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلتم اقاي عباس ميرزايي مدير محتدم مدرسه شهيد رجايي که زحمات فراواني براي من کشيدي واقعاازت ممنونم دانش اموخته شما ابراهيم کرمي
    + ولي فاطمه عالي پور 
    خواستم از معلم خوب ودلسوز فرزندم درسال اول خانم درويشي تشکر نمايم
    + ولي دانش آموز علي دوراهکي 
    خواستم از فرزندم بخاطر نمونه شدن هم در درس وهم دراخلاق درکلاس چهارم دبستان سينا تقدير وتشکر نمايم
    + ولي دانش آموز علي دوراهکي 
    سلام خواستم از معلمان فرزندم علي دوراهکي آقايان درويشي خانم احمد زاده وآقاي فاريابي تقدير وتشکر کنم
    + علي دوراهکي 
    سلام حسين جان. خوبي. اگه ميشه با آقاي علي اکبر ميرزايي مصاحبه کنيد. آخه شنيدم استاد دانشگاه شده. اونم با سن و سال کمش و خيلي زود پيشرفت کرده. شايد مصاحبه باهاش انگيزه ايجاد کنه در بين بچه ها. ممنون
    + محمد عالي پور 

    اقا حسين اكه دوست داشتي بذار توي نظرات اگه جمله هم نياز به اصلاح داشت ممنون ميشم درستش كنيد

    اين هم وبلاگ منه گاهي چرت پرتي مي نويسيم www.arezoobarani.mihanblog.com سر بزني خوشحال ميشم

    + محمد عالي پور 

    تقدم به معلمهاي عزيزم (جناب آقايان بهنامي بحرالعلوم خرم دل زراعت گر و حسين باقري مدير دبستان مرحوم بردستاني و معاون و دبير پروشي اقاي عباس باقري

    ارادتمند شما محمد عالي پور - كارشناس سازمان صنعت ،معدن و تجارت استان بوشهر

    + محمد عالي پور 

    صداي فرشته سانت، سايه غول هاي ناداني را از کوچه هاي جانم مي تاراندتو را چه نامم اي عصاره مهرباني و عشقم؟دوستت دارم مي ستايمتُ خاطر خستگي ناپذيرت را به واحه هاي خرم ايمان و عشق مي سپارم

    دوستتان دارم

    + محمد عالي پور 

    اي معلّم عزيز هرگز لطايف و مهرباني هاي بي دريغت را از ياد نمي بريم ، حتي هنگام مرگ .

    شايد نتوان با حرف ، سپاسگذار كار عظيم تو باشيم ،

    امّا اميدواريم دل تو را با حركت از قهر به مهر ، از تاريكي به نور و از نفرت به طرف عشق ،

    شاد نماييم تا جبراني باشد براي زحمات تو ، اميدواريم بتوانيم با تغيير رفتار و جهت ، الگوي بسيار كساني باشيم مانند تو
    + محمد عالي پور 

    بنام خدا

    بوي ارديبهشت، مشام جان را مي نوازدُ مرا به ياد زيباترين دوران زندگي ام مي اندازد روزهايي که در کلاس درست مي نشستمُ به چشمان مهربانت نگاه مي کردم روزهايي که دستان سپيدت بر تخته، نور مي پاشيدُ الفباي روشني، در ذهن تاريکم حک مي شد وارد که مي شدي، چشم هاي شوقم چون پنجره هايي آفتابي، به سويت گشوده مي شدند مي آمدي ُ عطر حضورت فضاي کلاس را پر مي کرد لب که به سخن باز مي کردي، صدها پرنده سپيد بال در آسمان معرفت به پرواز مي آمدند نگاهم که مي کردي، تار و پود جانم لبخند مي زد دست هايت، ريشه هاي کنجکاوي ام را محکم مي کرد

    + عباس انيژپور 
    باسلام ازاقاي عباسي خواهش ميکنيم که ادرس اين سايتو به اقاي خرمدل وديگرمعلمان ان زمان دوراهک بدن که بيان بااعلام شماره همراشون باهاشون رابطه برقرارکنيم ممنون