مرا فرياد کن
فرياد کن مرا اگر چه نه گوشي هست براي شنيدن و نه پري براي پريدن فرياد کن تا دروديوار بدانند هنوز حنجره اي براي فرياد زدن هست ، اينجاست دوراهک که سالهاست ابر شوم بي ساماني بر ان سايه افکنده ، عالمان،دانش اموختگان،فرزانگان،روشن فکران ان را خانه نشين کرده اند و مصلحت انديشان سقف معيشت خويش را بر دوش مردمي پاگ و بي الايش بنا نهاده اند و با نشان دادن عکس مار خويش را بر انها تحميل کرده اند فرياد کن که دوراهک روزي الگوي رشد توسعه و پيشرفت و حضور در صحنه بود و امروز بيمن متصديان امر خويش نمونه عقب ماندگيست چرا که به جاي شعور تنها شور حاکم است به جاي تحليل تجليل به جاي تحقيق تقليد به جاي تعهدد تعصب حاکم هست اري دوراهک اينجاست سالهاست که قرار است از روستا به شهر تبديل گردد ولي امار نفوس ان در سال85کمتر از سال 75است شاخصهاي شهر شدن امسال کمتر از پارسال خيابانها و کوچه هايي که ازاسفالت رنگ ورو رفته اي بر خوردار بودن با بيل و لودر زيروروگرديد هم چنان رها شده نانواهاي بي صاحب پمپ بنزين از کار افتاده بلوار رها شده جاده مشکل ساز و حادثه افرين لوله کشي گاز نصف و نيمه دهها مشکل فرهنگي ،اموزشي،اقتصادي،و... پس مرا فرياد کن گرچه انچه البته بجايي نرسد . نخلها ميبرند و بيد ميکارن بيدمجنون کجا ثمر بدهد
تا بوده همين مشکلات بوده -کدام حل شده که بگيم دومين مشکل .
اقا ماهميشه همين مشکلات داشتيم